معنی قاقم پوش در لغت نامه دهخدا

کنایه از سفیدپوش. (آنندراج) :، به صبح قاقم پوش و به شام اکسون باف، به صلح آب فشان و به خشم آتشبار.، عرفی (از آنندراج)

معنی قاقم پوش در فرهنگ لغت هوشیار

کاکم پوش، سپید پوش آنکه پوست قاقم پوشد، آنکه جامه سفید پوشد

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

(بِ مَ دَ / دِ)

پشمینه پوش، آنکه خام پوشد مر فقر را، صوفی به اعتبار آنکه خام پوشد:
در کنف فقر بین سوختگان خام پوش
بر شجر لا نگر مرغ دلان خوش نوا،
خاقانی

پوشیدن پوست قاقم، سفید پوشی

سرمامک چش مرغک (گویش سیستانی)

سقف مقوس، سقف طاقی
متضاد: تیرپوش، سقف مسطح